نقد سریال " اداخلی"
بسم الله الرحمن الرحیم
روز های اول که سریال "آداخلی" از شبکه استانی شروع به پخش کرد فضای بومی و لوکیشن های منطقه ای آن باعث خوشحالی خیلی ها شد چرا که فکر کردند ساکنان امارت گلشهر پس از مدتها به فکر پرداختی شایسته در خصوص هنجارهای بومی و فرهنگ محلی افتاده اند. ولی هزاران هزار افسوس که پس از مدت کمی با این واقعیت تلخ مواجه شدند که این سریال هم چون کارهای مشابه قبلی توهینی آشکار به فرهنگ روستایی و بومی منطقه است .
مضمون ضعیف: داستانی بی سرو ته و بچه گانه ،بدون بافت نمایشی تاثیر گذار ،بدون هیچگونه جذابیت و با تکیه صرف به خلاقیت های نداشته بازیگران .
داستان در فضایی بدون اوج و فرود ،بسیار سطحی و بچه گانه پیش میرود –شخیت پردازی ها بسیار ضعیف و گاها متناقض هستند ،بدون انطباق با شخصیت بالا و متین روستاییان این مرز و بوم.
لودگی به جای طنز: متاسفانه همچون کارهای قبلی باز هم شاهدیم که دست اندر کاران این مجموعه درک صحیحی از مقوله طنز ندارند و لودگی و سبکی را با فضای طنز اشتباه گرفته اند .بگونه ای که اکثر روستاییان نوع طنز بکار رفته در این سریال را توهینی آشکار به قشر فهیم و زحمت کش روستایی میدانند . شوخی های غیر همسطح وبی پایه،آنچنان سطح کار را پایین آورده است که گاها باعث دل آذردگی ورنجش مخاطب میشود .
بی توجهی به فرهنگ بومی و اسلامی: در روستای جویز آباد تقریبا اکثر آدمها آداخلی هستند ،از جوان و نوجوان گرفته تا پیر،از معلم گرفته تا شیرین عقل و معلول ذهنی . معلوم است که طراحان، تصویب کنندگان و سازندگان این مجموعه آشنایی چندانی با خطوط قرمز عرفی و ناموسی مردم استان (مخصوصا روستاییان )ندارند و یا اگر آشنایی دارند به راحتی بر روی آن پا گذاشته اند.
به عنوان مثال در قسمت هایی از سریال شاهدیم که پسری برای آنکه در کنار دختر مورد علاقه اش باشد با تغییر چهره خودش را به عنوان تاجر فرش جا زده و چند شبانه روز در منزل "آداخلی" سکنی میگزیند . جالب اینکه پدر خانواده علیرغم میل باطنی،و به طمع پول اجازه چنین کاری را میدهد.
در بخش دیگری از سریال یکی از آداخلی های سریال که مرد میانسالی است به صورت علنی برای دید زدن خانه آداخلی خودش که زنی بیوه است به بالای پشت بام میرود... وموارد فراوان دیگر
عدم شناخت صحیح از وضعیت اجتماعی و اقتصادی روستاهای استان: خدا وکیلی امروزه در سایه تلاشهای سی وچند ساله نظام اسلامی در کدام روستای استان، زنان و دختران روستایی کوزه و دبه به دوش میگیرند و برای آب آوردن سر چشمه میروند؟یا ظروف ورخت ولباس چرک را به دوش میگیرندو برای شستن به سر چشمه میبرند؟ یا کدام روستا را پیدا میکنید که هنوز مدرسه ابتدایی نداشته باشد تا پس از مدتها آداخلی تازه ای به روستا بیاید و مدرسه روستا را راه بیاندازد و بچه ها را از شر جهل و نادانی نجات دهد ؟ (و البته این وسط خودش هم به نان ونوایی برسد!)
...خلاصه اگر بخواهیم در نقد عملکرد صدا وسیمای استانی به تفصیل بحث کنیم مثنوی هفتاد من میشود.واقعیت تلخ آن است که در کوران زد وبند های سیاسی افرادی در پشت سکان هدایت شبکه های استانی قرار گرفته اند که با الفبای کار فرهنگی و هنری بیگانه اند ودر پشت چهره به ظاهر فرهنگی و هنری مشغول مراودات سیاسی خود هستند.
+ این نقد رو در نت پیدا کردم که با 80 دصد حرفاش موافقم
+خدا وکیلی یک نقطه ی مثبت و ماندگار در این سریال هست که به منم بگید، شاید من ندیدم
+ به نظرم یک از ضعیفترین و بی هدف ترین سریال های ساخته شده بود
نه دیالوگی نه جذابیتی نه بازی خیلی خوبی. نه نکته ی آموزنده ای. یعنی اونقدر بازی ها مصنوعی بود که معلومه اولین بار یکی رو آوردن گفتن بیا تو هم بازی کن
+ خدایا کی میشه یه سریال با کیفیت و پر محتوا با داستان خوب و فیلمبرداری مطلوب ببینیم که ساخته ی شهرمون باشه